به گزارش مشرق، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، منابع طرح کتابخوان ماه، ویژه مهر ۱۴۰۳ با هدف ارتقای فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در جامعه، دسترسی همگانی به کتاب، لزوم معرفی کتابهای مفید برای پرورش فکری آحاد مختلف مردم و همچنین ارتقای فضایل اخلاقی و فرهنگ عمومی از طریق مطالعه کتابهای مفید و فاخر در سطح کشور با ارائه کتابهای «روایت انحراف»، «خانه حاج رحیم آقا کجاست؟»، «مامان بزرگ جدید» و «نسیم گرهگشا» معرفی شد.
علاقهمندان میتوانند با مراجعه به کتابخانههای عمومی کشور و امانت گرفتن کتابهای این طرح، آنها را مطالعه کنند.
«روایت انحراف»
پدیدآور: سعید صدری
ناشر: کتاب جمکران
تعداد صفحات: ۳۶۰
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در سخنانی تأمّلبرانگیز میفرمایند: امروز در همهی دنیا اینجور است که وضع نظام مادی و فشار مادی و مادیت، جوانها را بیحوصله میکند؛ جوانها را افسرده میکند. در یک چنین وضعی، دستگیر جوانها، توجه به معنویت و اخلاق است. علت اینکه میبینید عرفانهای کاذب رشد پیدا میکند و یک عدهای طرفشان میروند، همین است؛ نیاز است.
در بیانات دیگر نیز میفرمایند: علت ترویج و اشاعهی بیبندوباری و اباحیگری، ترویج عرفانهای کاذب، جنس بدلی عرفان حقیقی، ترویج بهائیت، ترویج شبکهی کلیساهای خانگی و... که امروز با مطالعه و تدبیر و پیشبینی دشمنان اسلام دارد انجام می شود، این است که دین را در جامعه ضعیف کند.
ذکر این مقدّمه مؤیدی بود بر تبیین اهمیت این کتاب؛ روایت انحراف بررسی و نقد برخی از پرطرفدارترین عرفانهای نوظهور در ایران است به قلم سعید صدری. صدری علاوه بر نقد مبانی از حیث عقلی و علمی، به تحلیل دلایل عمیقتر تبعات به قول رهبر معظّم انقلاب فلجکنندهی این جریانها برای پیروانش میپردازد.
ویژگیهای عرفان اسلامی (عرفان ناب و حقیقی)؛ اهداف عرفانهای نوظهور؛ ویژگیها و بسترهای اصلی مبلّغ عرفانهای نوظهور؛ معرفی و نقد برخی عرفانهای نوظهور نظیر: عرفان حلقه؛ اُشو؛ دالاییلاما؛ مدیتیشن؛ یوگا؛ کابالا؛ شیطانپرستی؛ پائولوکوئیلو؛ اکنکار؛ فرضیه جذب و...؛ بحث نسبتاً مهمی در کتاب هم به موضوع بررسی جایگاه منجی در عرفانهای نوظهور اختصاصیافته.
قدرت علمی و عقلانی و منطقی نقدها به مبانی تعالیم این عرفانها و مدعیاتشان و در عینحال پرهیز از پرگویی و ساده و روانی متن از مهمترین ویژگیهای این اثر ارزشمند است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
مروّجان فرضیه جذب اعتقاد به خداوند را لازم نمیدانند و با صراحت میگویند: «بههیچوجه لازم نیست به خدا اعتقاد داشته باشید؛ شما آزاد هستید.» آنها اعتقاد به خالقیت ذهن را جایگزین اعتقاد به خداوند کردهاند و در دیدگاه کفرآمیز، گاهی خداوند را خدای قانونگذار دستبسته میدانند؛ (مانند وین دایر که در کتاب از راز قانون جذب بیشتر بدانیم میگوید: او قانونی را به نام جذب در دنیا قرار داده و به واسطه این قانون، همه قدرت نامحدود را به انسان واگذار کرده است.)
و گاه خدای فرمانبردار و خدمتگزار که ارادهای غیر از اراده انسان ندارد (مانند اظهارات والش در کتاب ابداع زندگی که میگوید: خدا نیرویی مستقل از ما نیست، بلکه تقدیر الهی همان تدبیرها و آرزو پردازیهای ما است. ما نمیتوانیم باور کنیم و قبول کنیم که از وجود خود ما است. برای همین آن را به خدایان فرافکنی میکنیم.)
و بیان میدارند که خداوند هم (با فرض وجود) از بشر فقط شادی و احساس شادکامی و لذت میخواهد. (مانند راندا برن در کتاب راز که میگوید: مدتزمانی طول کشید تا من به اصل مطلب پی بردم؛ چون با این ذهنیت بزرگ شده بودم که بایستی کارهایی را انجام میدادم و اگر این کارها را نکنم، خدا از من خشنود نمیشود. وقتی واقعاً درک کردم که هدف عمده من احساس شادکامی و تجربه آن است، فقط کارهایی را شروع کردم که برایم توأم با شادی بود. من شعاری دارم: اگر لذتی برایت نداشت، انجامش نده!) (ص ۲۸۷)
«خانه حاج رحیم آقا کجاست؟»
پدیدآور: پرویز کلانتری
ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تعداد صفحات: ۳۶
احمد همراه مادرش از روستایی خیلی دور به شهر آمده تا تعطیلی نوروز را مهمان خاله و شوهرخاله، یعنی حاج رحیم آقا باشند. وقتی به شهر میرسند، بدون داشتن نشانی دقیق، پرسانپرسان به دنبال منزل حاج رحیم آقا میگردند و در همین بین، احمد مادرش را گم میکند!
هم مادر به دنبال احمد میگردد و هم احمد به دنبال مادر و در این حین، ماجراهایی برایشان اتفاق میافتد. در نهایت بعد از پیداشدن احمد، او از مادرش میخواهد هر چه زودتر به ده خودشان برگردند؛ قبل از بازگشت از شهر نیز، احمد، پسرخالهاش محمود را به دهشان دعوت میکند و به او میگوید در ده نهتنها از این مشکلاتی که در داستان ذکر شده، خبری نیست بلکه ... .
در این داستان با تصاویر چشمنواز و صمیمی و دوستداشتنی، سادگی و صفای زندگی روستایی در برابر مشکلات زندگی شهری بهخوبی جلوه میکند؛ هم روستا و روستایی تکریم میشود و هم در دل خود دعوت و ترویجی است برای مهاجرت معکوس از شهر به روستا.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
بعد از مدتی دویدن، خسته و وامانده، از بچههای کوچه سراغ مادرش و خانه حاج رحیم آقا را میگیرد. ترق! ترق ... ترق!
بچهها مشغول ترقهبازی هستند و کسی به او اعتنا نمیکند.
احمد با خودش میگوید: «ایکاش اصلاً به شهر نیامده بودم». یاد روزهای عید افتاد که در کوچههای آشنای ده، بوی گل و شبدر و عطر نان میپیچد. احمد یاد دهشان که افتاد، دلش گرفت.
«مامان بزرگ جدید»
پدیدآور: الیزابت اشتاین کلنر؛ مترجم: نونا افراز
ناشر: هوپا
تعداد صفحات: ۲۸
پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه و آله میفرمایند: از مصادیق گرامیداشت مقام پروردگار، تکریم سالخوردگان است؛ یعنی اینکه انسان، سالخوردگان را گرامی بدارد، آنهم فقط بهخاطر پیریشان. تجلیل بهخاطر ویژگیهای خوبشان نظیر تقوا و دیگر خصوصیات خوبشان جای خود؛ اینکه هر جامعهای صرف پیر بودن و سالمند بودن را معیاری برای احترام و تجلیل بداند، این مطلوب شرع است و برکات فردی و اجتماعی فراوانی هم دارد؛ هم مادی و هم معنوی.
تلاش برای نشاندادن ضرورت رعایت این ارزش مهم انسانی و اجتماعی و حتی الهی، به نسل جدید بسیار مهم است. این کتاب لطیف و ظریف با تصاویر جذاب و گیرا یکی از بهترین گزینهها برای گام برداشتن بهسوی این هدف است.
در این اثر، نوه با مادربزرگ جدیدی مواجه است که آلزایمر و فراموشی، عامل این جدید بودنش است و مخاطب کودک یاد میگیرد که بهمانند والدین کودک داستان باید هوای مادربزرگ جدید را با احترام و توجهی مضاعف داشت و حتی از شرایط جدید نیز لذّت برد.
علاوه بر مفهوم لزوم احترام و توجه فرزندان و نوهها به مادربزرگها و پدربزرگها، در یک پیرنگ عمیقتر، مخاطب کودک و حتی بزرگسال با این مفهوم قرآنی و عبرتآموز نیز در این داستان مواجه میشود: «وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ (یس:۶۸) هر که را عمر دراز دهیم، در آفرینش، واژگونش میکنیم. چرا تعقل نمیکنند؟» و میبیند که چگونه مادربزرگ روزبهروز بهسان کودکان میشود و توانیهایش رو به نقصان میرود و مانند یک کودک، نیازمند توجه و رسیدگی مضاعف میشود. توجهی که باید همراه بامحبت و احترام باشد!
در بخشی از کتاب میخوانیم:
امروز نوبت من بود که یکچشمم به مامانبزرگ باشد تا مامان برود به همسایه سر بزند. ما با هم شکلات داغ خوردیم و بعد من برای مامانبزرگ داستان خواندم. مامانبزرگ ریزریز میخندید، اما هرچند وقت یکبار چشمهایش را میبست و خر و پف میکرد.
من هم به اتاقم رفتم تا مدادرنگیهایم را مرتب کنم.
ناگهان صدای مامان بلند شد: «فینی! معلوم هست کجایی؟»
وقتی به آشپزخانه رسیدم، مامانبزرگ طاقباز زیر میز غذاخوری خوابیده بود و خر و پف میکرد ... (ص ۱۳ تا ۱۶)
«نسیم گرهگشا»
پدیدآور: جعفر صالحان
ناشر: تراث
تعداد صفحات: ۸۰۸
رهبر معظّم انقلاب در دیدار اخیر خود در نمایشگاه کتاب در گفتوگو با ناشری که کتابی در باب جلالالدین بلخی (مولوی) منتشر کرده بود، ضمن اشاره به آن کتاب چنین بیان میدارند: «مولویای که حالا دارند معرفی میکنند، با آن مولوی صاحب مثنوی خیلی فرق دارد...» این وضعیت اگر در خصوص خواجه شمسالدین حافظ شیرازی شدیدتر نباشد، کمتر نیست. به همین جهت است که شهید مطهری در کتاب عرفان حافظ، به شکل مفصل، مبتنی بر تاریخ و خود دیوان حافظ، در صدد اثبات این مطلب بر میآید که حافظ از عرفای بزرگ شیعه است. خود رهبر معظّم انقلاب، دربارهی شخصیت حافظ چنین بیان میدارند: «بنده جهانبینی حافظ را جهانبینی عرفانی میدانم. بلاشک حافظ یک عارف است.»
بزرگانی چون امام خمینی و علامه طباطبایی، دربارهی عظمت و جلالت شخصیت عارف و موحّد کبیر کمنظیر معاصر آیتالله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی چنین عباراتی به کار میبرند: شیخ جلیلالقدر، عارف بالله؛ پیشوای طایفه، حجت حق، آیتالله؛ بزرگمردی که بلندای زیاد شخصیت او با هیچ مقیاسی قابل اندازهگیری نیست. آن وقت چنین شخصیتی که این چنین مرحوم امام و علامه طباطبایی از ایشان باعظمت یاد میکند، در قنوت نمازهای نافلهی خود، گاه اشعار حافظ شیرازی را میخواندند؛ اشعاری نظیر: زان پیشتر که عالم فانی شود خراب - ما را ز جام بادهی گلگون خراب کن.
این کتاب ارزشمند و ذیقیمت، گزیدهای از بیانات علامه طباطبایی است در باب برخی ابیات و اشعار حافظ شیرازی که در جلسات خصوصی بیان میشده و فقیه و عارف گرانقدر آیتالله شیخ علی پهلوانی آنها را ثبت میکردند. مؤلف اثر، استاد جعفر صالحان نیز این بیانات را گزینش کرده و با دستهبندی و عنواندهی به شکل یک کتاب با مضامین عرفان ناب شیعی در اختیار تشنگان کوی دوست قرار دادهاند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
ای رهپوی طریق قرب الهی! تو باید بدانی که انجام هر طاعت و عبادتی به توفیق الهی میباشد و حضرت جانان در کتب آسمانیاش بندگانش را به چنین حقیقتی توجه داده و فرموده: اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، احدی از شما هرگز پاک و پاکیزه نمیگردید و تزکیه پیدا نمیکرد؛ «لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَر َحْمَتُهُ مَا زَکَی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا (نور:۲۱)»
و از شاه جهان، حضرت علی علیهالسلام نقل شده که فرمود: هر کس به عمل خود ببالد، اجر و پاداش خود را از بین برده است؛ (مَنْ أَعْجَبَ بِعَمَلِهِ أَحْبَطَ أَجْرَهُ) نیز فرموده: کسی که نزد خویش بزرگ باشد، در پیشگاه الهی حقیر و کوچک است، (مَن کانَ عِندَ نَفسِهِ عَظیماً کانَ عِندَ اللّهِ حَقیراً).
پس مبادا به طاعات و عبادات قشری و ظاهری و سیروسلوک خود ببالی و به رذیلهی عُجب مبتلا گردی و به دام فخرفروشی بیافتی، چرا که وقتی باد استغنا و بینیازی خداوند بوزد، خرمنی از طاعات و عبادات در پیشگاه حضرت دوست بردن، ارزش نیمدانه جو نباشد، خصوصاً اگر نتیجه را از عمل خویش طلب نمایی، نه از فضل حضرت محبوب.
به هوش باش که هنگام بادِ استغنا/ هزار خرمن طاعت، به نیمجو ننهند (ص ۳۶۸)